آیا فیلم ترسناک «ترساننده ۳» فراتر از خشونت حرفی برای گفتن دارد؟

آیا فیلم ترسناک «ترساننده ۳» فراتر از خشونت حرفی برای گفتن دارد؟

https://s32.picofile.com/file/8480322526/movie_5.png

اولین بار در سال 2016 بود که سر و کله فیلم “ترورفایر” روی اکران سینماها پیدا شد و امسال جدیدترین سریال آن با حضور شخصیت شرور اصلی داستان یعنی Art the Clown با موفقیت زیادی در بین طرفداران روبرو شد. این ژانر به لطف صحنه های خشونت آمیز. انجام داده به نظر می رسید که ژانر اسلشر دیگر قادر نیست بینندگان ترسناک را از واقعیت جهان جدا کند و وحشت را در دل آنها بیاندازد. تا اینکه این مجموعه تبدیل به گنجینه ای برای طرفداران ترسناک در سینمای اسلشر شد. قبل از خشونت بی پروا سری فیلم های ترسناک، طرفداران این ژانر از ملایم بودن و برهنگی نبودن خشونت فیلم ها شکایت داشتند.

 

البته نباید از این نکته غافل شد که جلوه های واقعی و کشتار این فیلم که تعدادی از بینندگان را نیازمند درمان کرده است، جای تقدیر دارد. این سریال ترسناک طرفداران زیادی پیدا کرده که تشنه خشونت و مازوخیسم هستند. دیدن فیلم ترسناک مرگ بر تشنج است و از همان دسته فیلم های صدپا انسان است. هر دو خشونت برهنه بی حد و حصر است و باید دنبال شود تا خشونت بیشتری با هر سری جدید به تصویر کشیده شود.

طرفداران سریال می گویند که کل داستان حول محور شوکه کردن بیننده است و هرکس این موضوع را تحلیل و نقد کند از دلیل موفقیت این سریال در فروش باکس آفیس غفلت کرده است. نکته همین است. همیشه فیلم ها و آثار هنری بوده اند که بدون توجه به رفتار انسان در معرض دید مخاطب قرار گرفته و او را شگفت زده کرده است. البته این ویژگی ها فضای بحث و نقد را هم باز کرده است.

 

دو نمونه از این گونه آثار وجود دارد، یکی مربوط به دوران قبل از پیدایش سینما و دیگری متعلق به صد سال پس از پیشرفت سینما به شکل کنونی آن است. یکی Grand Guingol، یک تئاتر فرانسوی در پاریس در سال های پایانی قرن نوزدهم، و دیگری فیلم ترسناک ممنوعه شهدا. تئاتر بزرگ گوینگول تلفیقی از کمدی و خشونت در صحنه ای باشکوه بود که تماشاگران را شگفت زده کرد و با نگاهی طنزآمیز وقایع روز را به نمایش گذاشت و ترس از واقعیت را در دل آن ها جای داد. شهدا در جریان جنبش سینمای افراطی فرانسه در دهه اول قرن بیستم نیز مورد ستایش قرار گرفت و با وجود انتقاد از آن به عنوان «شکنجه جنسی» اساساً تماشاگران را شوکه کرد. کارگردان در صحنه‌هایی از فیلم «شهدا» به فیلم «غم‌های ژاندارم» ساخته کارل تئودور دریر که در سال ۱۹۲۸ ساخته شد و یادآور شهادت، هویت ملی فرانسوی‌ها است، ادای احترام کرده بود.

 

مترسک به شیوه خودش تماشاگران را شوکه می کرد، اما در همان سوراخی افتاد که صدپا انسان چند سال پیش در آن فرو رفته بود. یعنی چون فیلم اول موفق بود پس دنباله ها و سری های بعدی خوش شانس خواهند بود. سبک فیلم با گذشت زمان بهتر شده و تحسین برانگیز است، اما به جز ارائه، تنها هنر فیلمساز این بوده است که در دنباله های بعدی به آتش خشونت بیافزاید.

 

فضای مسموم بین طرفداران و دوگانگی سرگرمی و هنر

قرار نیست هر فیلمی به اندازه فیلم های فدریکو فلینی، فسبیندر، اینگمار برگمان یا پیر پائولو پازولینی، پیوند سیاسی-اجتماعی با رویدادهای روز داشته باشد یا به یک شاهکار سینما تبدیل شود. اگر قرار باشد تماشاگر پس از تماشای فیلم دمی از واقعیت خلاص شود و وارد دنیایی اغراق شده شود، مجموعه فیلم های ترسناک نیز در همین دسته قرار می گیرند. این مجموعه را می توان یکی از فیلم های هرشل گوردون لوئیس دانست. کارگردانی که همیشه تاکید داشت مخاطبش سرگرم شود و عرصه هنر و وظیفه روشنگری را به همتایانش سپرد.

 

انبوه تماشاگران مشتاق دیدن هنر دلقک ها، قربانیان صحنه ای باشکوه و تجربه هیجانی مانند هیجان ترن هوایی و نمایش های عجیب سیرک هستند. اساساً تجربه چنین عواطف و احساساتی در فیلم ها هیچ اشکالی ندارد، زیرا فیلم چیزی جز راهی برای سرگرم کردن، روشنگری یا تحریک احساسات مخاطب نیست. در واقع، سریال ترسناک معضلی بزرگتر را نشان می دهد که در محدوده دایره محدود انتظارات مخاطب مدرن وجود دارد.

 

بسیاری از فیلم‌های مدرن، به‌ویژه آنهایی که با هدف جذب مخاطبان اصلی تولید می‌شوند، دو پرنده را با یک سنگ می‌کشند. هم به راحتی قابل درک هستند و هم مخاطب را برای دو ساعت از واقعیت جدا می کنند و باعث می شوند زمان و فشارهای کار و زندگی را فراموش کنند. فروش باکس آفیس هرگز معیاری برای سنجش کیفیت و ارزش یک فیلم نبوده است. فیلم های ترسناک مخاطب خاص خود را دارند که با هر بار اکران فیلم به سینما می آیند تا با روش های جدید قطع عضو و نابودی قربانیان هنر آشنا شوند. وقتی فیلم تمام می شود، به کار و زندگی خود باز می گردید. اما مشکلی که نمی توان نادیده گرفت این است که مخاطب کم کم حساسیت خود را از دست می دهد و دنباله های بعدی یا اسراف می شوند یا تکراری.

 

مسیر کوتاه اما لذت بخش

با این تفاصیل، پایان کار فیلم های ترسناک به کجا می رسد؟ نقد شدن بهتر است یا تعریف و تمجید و قرار گرفتن در لیست بهترین فیلم های ترسناک؟ اساس این مجموعه اسراف و افراط است و دست اندرکاران نمایش خون و خشونت به هیچ چیز بسنده نمی کنند. این مجموعه از نظر طرفداران برای سرگرمی ساخته شده و باید از آن لذت برد اما از طرفی یک محصول مصرفی تولید انبوه است که برای استفاده مخاطب خاص در نظر گرفته شده است. به گفته لیدیا لینچ، اگر شواهدی واقعی از این داستان پیدا کنیم، احتمالاً این خواهد بود که کل مجموعه ترسناک با هدف فروش و سود ساخته شده است و قرار نبوده که یک اثر هنری باشد.

 

انسان همیشه به راه هایی برای فرار نیاز خواهد داشت و عطش خشونتی که وجود طرفداران ژانر وحشت را برآورده می کند نیز روز به روز شدیدتر می شود. با این حال، وقتی تیتراژ پایانی بر روی یک دنباله فیلم ترسناک دیگر می‌چرخد، این اثر نه جایی برای ستایش هنری دارد و نه برای چیزی جز یک صحنه خشونت‌آمیز. نبرد گلادیاتورها در کولوسئوم در روم باستان نیز مانند فیلم‌های این مجموعه، درگیری و خشونت را نشان می‌داد که نتیجه آن دور از انتظار نبود. مثل انگشت شست سزار که به نشانه پایان کار بازنده یا به نشانه ترحم برای جان بازنده بالا رفته، این فیلم یا مورد پسند قرار می گیرد یا خیر.

 

منبع: modernfilm.ir

مطالب مرتبط