ارزیابی پیامدهای فعال‌سازی مکانیسم ماشه

ارزیابی پیامدهای فعال‌سازی مکانیسم ماشه

ارزیابی پیامدهای فعال‌سازی مکانیسم ماشه و چشم انداز آینده برجام

تحلیل چهار سناریوی محتمل از تعلیق موقت تا خروج از NPT و فروپاشی قطعنامه

 

مرگ برجام و بازگشت سایه تحریم‌های گسترده شورای امنیت بر ایران، تنها یک بحران دیپلماتیک نیست؛ آزمونی سرنوشت‌ساز برای نظم جهانی است. این گزارش، سناریوهای پیش‌رو و پیامدهای ژئوپلیتیک «مکانیسم ماشه» را در آستانه نقطه عطفی تاریخی ورق می‌زند.

مقدمه

در آستانه پنجم مهر ۱۴۰۳(معادل ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۴)، توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ (برجام) در بحرانیترین مرحله خود since انعقاد قرار دارد. فعال‌سازی مکانیسم ماشه (Snapback) توسط اروپایی‌ها، که منجر به احیای رسمی کلیه تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران می‌شود، نه تنها یک شکست دیپلماتیک، بلکه آزمونی برای کارآمدی نهادهای چندجانبه و ساختار حاکم بر عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای محسوب می‌گردد. این تحلیل به بررسی ابعاد حقوقی، ژئوپلیتیک و پیامدهای راهبردی این رویداد با تأکید بر موازنه قوای جدید بین‌المللی می‌پردازد.

۱. تحلیل حقوقی مکانیسم ماشه و اختلاف در تفسیرها
مکانیسم ماشه،مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، به عنوان یک ضمانت اجرایی برای تضمین پایبندی طرفین طراحی شد. با این حال، خروج یکجانبه ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ و تلاش آن برای فعال‌سازی این مکانیسم در سال ۲۰۲۰، مبانی حقوقی آن را با چالش‌های جدی مواجه کرد.

· اختلاف در جایگاه حقوقی طرفین فعال‌کننده: روسیه و چین به درستی استدلال می‌کنند که کشورهای اروپایی که خود به طور کامل به تعهدات اقتصادی برجام عمل نکرده‌اند، از موضع حقوقی لازم برای اعلام “عدول قابل توجه” از سوی ایران برخوردار نیستند. این امر مسئله “پاک‌دستی” (Clean Hands) در حقوق بین‌الملل را مطرح می‌سازد.
· ابهام در فرآیند: متن برجام به صراحت نحوه حل اختلاف در مورد خود فرآیند فعال‌سازی مکانیسم را مشخص نکرده است. رأی منفی شورای امنیت به قطعنامه پیشنهادی اروپا در ۱۹ سپتامبر، نشان‌دهنده عدم اجماع در مورد مشروعیت این اقدام است، اما از نظر فنی طبق متن قطعنامه ۲۲۳۱، این رأی مانع از فعال‌سازی خودکار تحریم‌ها در تاریخ مقرر نمی‌شود. این تناقض، یک خلاء حقوقی جدی ایجاد کرده است.

۲. پیامدهای عینی بازگشت تحریم‌های شورای امنیت
احیا شدن تحریم‌های شش قطعنامه پیشین(۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵، ۱۹۲۹ و ۲۲۳۱) تأثیراتی فراتر از تحریم‌های یکجانبه آمریکا خواهد داشت:

· تحریم تسلیحاتی: این تحریم به طور رسمی ممنوعیت کامل خرید و فروش تسلیحات به ایران را از سر می‌گیرد. اگرچه این تحریم در عمل تحت تحریم‌های آمریکا وجود داشت، اما اکنون به یک الزام بین‌المللی برای تمام کشورهای عضو تبدیل می‌شود. این موضوع همکاری‌های نظامی ایران با کشورهایی مانند روسیه را نیز تحت تأثیر حقوقی قرار می‌دهد.
· تحریم‌های موشکی: ممنوعیت فعالیت‌های مرتبط با موشک‌های بالستیک، دست ایران را در توسعه برنامه موشکی خود که همواره بر ماهیت دفاعی و غیرهسته‌ای آن تأکید دارد، بیشتر تحت فشار بین‌المللی قرار می‌دهد.
· بازرسی اجباری محموله‌ها: مجوز به کشورها برای بازرسی محموله‌های “ایران ایر” و “کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران” می‌تواند به منازعات جدید در دریاها و بنادر بین‌المللی منجر شود و خطر درگیری‌های فیزیکی را افزایش دهد.
· انزوای دیپلماتیک و مالی: مسدودسازی دارایی‌ها و ممنوعیت سفر، فضای انزوای ایران را تشدید کرده و انجام مذاکرات دیپلماتیک را دشوارتر می‌سازد.

۳. سناریوهای محتمل آینده
با توجه به مواضع موجود،چند سناریوی اصلی قابل تصور است:

· سناریوی اول: تعلیق و مذاکره فوری: در آخرین دقایق، با میانجیگری قدرت‌های بی‌طرف، توافقی برای تمدید موقت مهلت (مثلاً ۳۰ تا ۶۰ روزه) حاصل شود تا فضایی برای مذاکرات فشرده جدید فراهم آید. این سناریو مستلزم انعطاف پذیری قابل توجه از سوی ایران و غرب است.
· سناریوی دوم: اجرای نامتقارن تحریم‌ها: تحریم‌ها به طور رسمی بازمی‌گردند، اما روسیه و چین از اجرای آن‌ها خودداری می‌کنند. این امر به یک سیستم دوپایه در اجرای حقوق بین‌الملل منجر می‌شود و مشروعیت شورای امنیت را تضعیف می‌کند. ایران می‌تواند از این شکاف برای کاهش فشار اقتصادی استفاده کند.
· سناریوی سوم: تشدید و خروج کامل ایران از NPT: ایران در پاسخ، همکاری خود با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را بیشتر کاهش داده یا به طور کامل از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) خارج می‌شود. این سناریو، خطرناک‌ترین حالت است و منطقه را به سوی یک بحران امنیتی تمام‌عیار سوق می‌دهد.
· سناریوی چهارم: تداوم وضعیت نامشخص: عدم قطعیت حقوقی ادامه می‌یابد. هر طرف به اقدامات خود ادامه می‌دهد (ایران به غنی‌سازی و غرب به تحریم‌ها) بدون آنکه نقطه عطف مشخصی رخ دهد. این سناریو به “عادی‌سازی بحران” منجر می‌شود، اما خطر شعله‌ور شدن ناگهانی آن همچنان وجود دارد.

۴. نقش بازیگران اصلی در معادله جدید

· ایران: تهران بازگشت تحریم‌ها را نقض کامل برجام توسط طرف مقابل تلقی کرده و خود را از هر تعهدی مبرا می‌داند. ادامه و احتمالاً تشدید غنی‌سازی در سطوح بالا (۶۰٪) ابزار اصلی اهرم‌سازی ایران خواهد بود. موضع ایران بر این اصل استوار است که اقداماتش واکنشی به نقض تعهدات توسط طرف‌های دیگر است.
· اروپا (تروئیکا): کشورهای اروپایی با فعال‌سازی مکانیسم ماشه در پی حفظ ظاهر “مسئولیت‌پذیری” در قبال عدم اشاعه هستند، اما در عمل، شکاف بین آن‌ها و آمریکا در دوره ترامپ و ناتوانی در ارائه مشوق‌های اقتصادی مؤثر، نقش آن‌ها را به حاشیه رانده است.
· آمریکا: سیاست واشنگتن دچار دوگانگی است. از یک سو، دولت بایدن خواهان بازگشت به برجام است، ولی از سوی دیگر، تحت فشار داخلی و متحدان منطقه‌ای مانند اسرائیل، به سیاست “فشار حداکثری” پایبند مانده است. این دوگانگی، هرگونه پیشرفت دیپلماتیک را блок کرده است.
· روسیه و چین: مسکو و پکن از این بحران به عنوان فرصتی برای به چالش کشیدن نظم بین‌المللی تحت رهبری آمریکا و تضعیف جایگاه دلار استفاده می‌کنند. آن‌ها با حمایت از ایران، در پی ایجاد یک قطب چندجانبه‌گرای alternative هستند.

نتیجه‌گیری مبسوط:
فعال‌سازی مکانیسم ماشه،صرفاً یک مانور دیپلماتیک نیست، بلکه نشانه‌ای از فروپاشی مدل همکاری‌جویانه‌ای است که برجام بر اساس آن استوار بود. این رویداد، چند واقعیت کلیدی را آشکار می‌سازد:
۱.شکست چندجانبه‌گرایی: نهادهای بین‌المللی مانند شورای امنیت در مدیریت اختلافات عمیق میان قدرت‌های بزرگ ناتوان هستند. قانون‌گذاری بین‌المللی هنگامی که بازیگران اصلی به قواعد پایبند نباشند، کارایی خود را از دست می‌دهد.
۲.اولویت منافع ملی بر تعهدات بین‌المللی: اقدامات همه طرفین—از خروج آمریکا تا فعال‌سازی مکانیسم توسط اروپا و کاهش تعهدات توسط ایران—نشان می‌دهد که در مواقع بحران، منافع ملی کوتاه‌مدت بر تعهدات بلندمدت بین‌المللی اولویت می‌یابد.
۳.گذار به سمت نظم چندقطبی بی‌ثبات: موضع‌گیری متضاد روسیه و چین با غرب، نشان‌دهنده شکل‌گیری یک نظم چندقطبی است که نه بر اساس همکاری، بلکه بر اساس رقابت و تقابل استوار است. این امر ثبات بین‌المللی را با مخاطره مواجه می‌سازد.
۴.بن‌بست راهبردی: در کوتاه‌مدت، هیچ یک از طرفین انگیزه کافی برای دادن امتیاز اساسی ندارند. ایران قصد ندارد برنامه موشکی یا منطقه‌ای خود را محدود کند و غرب نیز تحریم‌ها را بدون دریافت امتیازی فراتر از محدودیت‌های هسته‌ای ۲۰۱۵ برنخواهد داشت.

چشمانداز آینده: احتمال بازگشت به توافقی مشابه برجام ۲۰۱۵ بسیار ضعیف است. هرگونه توافق جدید، در بهترین حالت، می‌تواند یک “توافق کوچک” (Mini-Deal) باشد که شامل تبادل محدود زندانیان، آزادی بخشی از دارایی‌های مسدود شده ایران و کاهش برخی تحریم‌ها در ازای توقف غنی‌سازی در سطوح بالا توسط ایران شود. با این حال، ریشه بحران—که رقابت راهبردی ایران و آمریکا و متحدانش در غرب آسیا است—بدون یک گفت‌وگوی جامع امنیتی منطقه‌ای حل‌نشدنی باقی خواهد ماند. بنابراین، منطقه به احتمال شاهد تداوم دور باطل فشار و تقابل خواهد بود، که خطر درگیری‌های نیابتی و مستقیم را به طور پیوسته افزایش می‌دهد….

مطالب مرتبط